نه در دل تو هستم
نه در این شهر
که با دست های من بزرگ شده است
مگر چقدر زنده ام
بدانم نمرده ام
به خود عطر میزند
حتما عاشق است
گاهی چنان گم میشود
گویی جای عطریست